مهراد جون شیطون بلای مامانمهراد جون شیطون بلای مامان، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره

شکلکیه شکلک . بدو بدو بیا ببین تا نبینی نمیشه

مهراد ما جراحی شد !!!!!!!!

روز پنج شنبه   31 شهریور مهراد طبق معمول روزهای دیگه صبحانشو کامل خورد و شروع به بازی کرد تا طرفای ساعت 11 که بهانه خوردن هندوانه را گرفت یه بند میگفت : هننانه هننانه !!!!!!!!!!!1 منم یه ظرف گرفتم و هندوانه هارو به تکه های کوچیک در آوردم و دادم بهش و اونم چنگال بدست مشغول خوردن هندوانه شد . بعد 1 ساعت دیگه دیدم بیقراریهاش شروع شد و فک کردم دسشویی داره بردمش دیدم نه بازم ساکت نشد هی میگفت درد ...درد ...درد  منم یه ذره شکمش مالش دادم گفتم شاید دلش درد گرفته یا هندوانه خورده رودل کرده هیچی معلوم نبود . بعد شوهری ساعت 1و نیم اومد خونه و سفره رو پهن کردیم که ناهار بخوریم دیدیم چیزی نمیخوره فقط یه قاشق به زور بهش دادم خورد فقط م...
5 شهريور 1392

دست نوشته های من

سلام زیاد برای دوستای گل و مهربان خودم . این روزها یکی پس از دیگری می گذرد و عمر ما کوتاه ، بچه ها بزرگ و بزرگتر میشوند و ما هم کم کم گرد سفیدی روی موهای ما می شینه یه دفعه میبینیم که ما هم که از شیطونیهای مهراد به تنگ اومدیم خیلی لجباز شده و همیشه حرفشو به کرسی مینشونه من که یه خورده بهش سخت می گیرم میره پیش باباش و از اون میخاد که اون کارو براش انجام بده به گوجه و خیار هم که خیلی علاقه داره و مخصوصا هندوانه وای برای من دفترو خط خطی میکنه و با ذوق به من نشون میده الان چند روزه که از پنبه ریز گرفتمش کلمه های بیان شده ازمهراد: گوجه : اجه هندوانه : هنه انه شلوار : الوار غذا : اذا تمشک و الو و هلو : آلو گوش...
1 مرداد 1392

تولدت مبارک عزیزم

  امروز دو سالگیتو پشت سر گذاشتی  پسر خوشگل ونازم  پسر مامانی ،عزیز بابایی ، تو هر روز شیرین و شیرین تر و البته شیطونتر  و یه تنه داداشیو حریفی ، قلدر شدی ها !!!!!!!!!!!!! کاراهایی که تا این لحظه یاد گرفتی و انجامش میدی : آشغالا رو از رو فرش بر میداری میندازی تو سطل زباله و موهاتو شونه میکنی ، شعر اتل متل توتوله رو یاد گرفتی و خودت قاشق دستت میگیری و غذاتو میخوری و............ کلمه هایی که میگی : اوتو : موتور  بیده : بده  بین تن : بن تن  دادا : داداشی  پیستیل : پاستیل  آشق : قاشق  دیگ : ته دیگ  گل پسرم ایشالله همیشه سالم و خندون باشی...
8 خرداد 1392